هوا گـَـرم بود
نسیمـے مُلایــم مے وزیـد
چه هنــرے بود رقص ِ بلونــدے هایت در هوا
چه خنـَـک می شدے با آن آستیــن کوتاه
چه جذاب بـودے با آن عشـوه و خنده هـا
کنـــآرم نشستـه بودے
و حس نکــردے
لــــذت مرا
وقتے راننــده
مــرا "خانـوم" خطــاب کرد
و تــو را "خانــومی"
...
و مـ? همچنا? به خانم بود? خود مے بالم...