یک واقعیت است که امروزه یکی از خلأ هایی که در دنیای غرب وجود دارد، مسئله ی عشق واقعی و پیدا کردن آن است. اندیشمندان اروپایی زیاد به این نکته تاکید کرده اند که « اولین قربانی آزادی و بی بند و باری امروز زنان و مردان، شور و احساسات شدید و عشق عالی است.»
در جهان امروز هرگز عشق هایی از نوع عشق های شرقی و باستانی مثل لیلی و مجنون، خسرو و شیرین بوجود نمی آید. این داستان ها بیان کننده ی واقعیت های اجتماعی است که در آن زمان ها و در کشور های شرقی وجود داشته است.
از این داستان ها می توان فهمید که زن بر اثر دور نگه داشتن خود از دسترسی آسان مردان، پایه های خود را تا کجا بالا برده است! قطعا درک زن از این حقیقت که دور بودن باعث شیفتگی بیشتر نسبت به او می شود؛ در تمایل او به پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز، تاثیر فراوان داشته است. [1]
لمبروزو روانشناس معروف ایتالیایی، در این مورد سخن زیبایی دارد. او می گوید: « بدون شک منشأ حجب و حیای زن را در عشق و علاقه می توان یافت؛ چه اینکه زن وقتی مرد را به خویش علاقه مند و خود را نسبت به او متمایل دید، منظور اصلی خودنمایی و جلوه گری از بین می رود و چون توسعه محیط اجتماعی زن، فقط به منظور تمرکز تمایلات درونی او به شخص واحد است، پس در نتیجه، هنگامی که در این راه توفیق یافت؛ دیگر احتیاجی به آلات فریبنده و مصنوعی نخواهد داشت. چنانچه مشاهده می شود، زنانی که به شوهر و فرزندان خود علاقه مند هستند، بکلی از این عالم دور هستند. و اگر زنی دیده شود که راه دیگری را پیش گرفته است، فقط به این جهت است که پاسخ احساسات درونی خویش را نزد همسر خود نیافته اند؛ زیرا وقتی که زن علاقه مند گردید، دیگر حاضر به جلب توجه دیگران نخواهد بود.»[2]